خسته گی گرفتاری جمله های معمولی هستش برای آپ نکردن تو این مدت. از سینما میخوام بگم از فیلمهای جشنواره از روزمرگی و از حسهای این چند روز از اتفاقات افتاده و نیافتاده.
از تنهایی از دلتنگی از دوری از گوشه گیری. از بی خوابیهای طولانی از ....
یکم وقت میخوام به اندازه چشمک دخترکی از پشت پنجره اتاق زیر شیرونی به پسر ژولیده زیر بارون ایستاده...
پ ن : ممنون از کامنتهاتون ممنون که به فکر این بنده حقیر نیز بودین...