کار کار ...

خسته خسته خسته ...

این چند وقت اونقدر سرم شلوغ بود که حتی وقت نکردم خودمو تو آینه نگاه کنم. همکارم برگشته میگه موهات شبیه این بچه قرطیا شده سیخولکی !!!

شدم عین اون کارمندهای قسمت بایگانی که وقتی میری تو اتاقش پشت تلی از کاغذ و زونکن محو شدن. تنها تفاوتش اینه که من پشت ال سی دی نوت بووک محو شدم.

برنامه ۹۰ رو هم ندیدم. میگفتن قشنگ بوده. ایشالله اگه خدا بخواد وقت کنم ۵شنبه از تو سایت نگاه میکنم.

واقعا خدا صبر بده به زنای ایرانی (البته یه فی*لترینگ میخواد این قشر) خودم از خودم بدم میاد چه برسه به بقیه.

یعنی میشه یه روز منم مثل بچه آدم صبح ساعت ۹ برم سر کار عصر ساعت ۵ از شرکت بزنم بیرون. وقتی میرسم خونه به همه چیز غیر از کار فکر کنم. یه کم تی وی نگاه کنم. روزنامه بخونم . کتاب بخونم. موسیقی رو نمیگم چون تنها همدم من تو این چند روز فقط آهنگها بوده.

سرمو بلند کردم میبینم همکارم زل زده به من میگه آهنگ امروز رو هم حفظ کردیم نمیخوای امتحان بگیری؟!‌!!!

چیزی نمونده زیادش رفته کمش مونده اونروزی که از این مملکت بزارم برم اصلا احساس دلتنگی نسبت بهش نمیکنم. چون به اندازه کافی خستم کرده ...

چی؟؟ بدون پیشولک؟؟ محاله !!! بدون اون پیشول هیچی نیس !!! ...

پ ن : چشمهام دلتنگ یه بوسه اس تا شبها بیشتر بتونن کار کنن

 پ ن : اگه پیشولک این روزها کنارم نبود دیگه هیچی  نمیدونم کجا یه خوبی کردم که خدا این نعمتو الان به من داده. خدایاااااااااااااااا دوست دارم تپل تپل ...  البته پیشولکم رو چند تا تپل تپل  

پ ن : آهنگ وبلاگ آهنگ امروز حفظ شده توسط همکاران بود!!! شما هم میتونین حفظ کنین سئوالای امتحانو اگه خواستین میل بزنین ببراتون بفرستم

جام هفتم نصیب امپراطور فوتبال ایران

امروز رو باید ثبت کرد.

وقتی میگن عدد ۷ یه عدد مقدسه راست میگن.

جام هفتم هم نصیب تیم همیشه سرخمون پرسپولیس شد.

الحق که این جام حق قطبی بود.

تا حالا یادم نمیاد پرسپولیس مربی به این با احساسی داشته بوده باشه. از بس که احساس این مرد با احساس همه مربیهای ایرانی فرق میکنه.

در ادامه مطلب چند تا عکس از این روز گذاشتم که همیشه مزه شیرینیه این برد زیر دندونام بمونه...

شهردار جان چه میکنی بابااا ؟؟؟

آقای شهردار این تصاویر را دیده اید؟

جز تاسف و بغض چی کار میشه کرد؟ واقعا تصویرهای تکون دهنده ایه. اما کیو تکون میده؟؟ چرا ماها با دیدن این عکسها منقلب میشیم اما اون بالاییها انگار نه انگار. از این مدل آدمها کم نیستند اما تا به حال به کدومشون رسیدگی کردیم؟؟؟

میشه دید و گذر کرد مثل اغلب اوقات که این کار رو کردیم

میشه دید و تامل کرد...

بزن برییم ؟؟؟؟؟؟

دیدی یه مدت که از یه جایی که بهش عادت کردی و انس گرفتی دور میشی سریع دلت برای اونجا تنگ میشه و دلت هواشو میکنه. این ۲ روز کلی دلم برای اینجا تنگ شد. نه برای اینجا برای آدمهای اینجا. پیشولک یا شما که همیشه به اینجا سر میزنین تا ببینین چی تو مخ این بچه داره وول میخوره. خلاصه که دلمان بسی تنگولیده بود.

خیلی وقت سینما نرفتم. دلم هوای یه فیلم توپ کرده. بعد از تیکه پاره شدن فیلم دا.یره ز.نگی دیگه حس و حال رفتن و دیدنش رو نداشتم. رسما بی خیالش شدم. البته پایه اگه باشه امکان داره برم و ببینم. منی که یه مدت هر فیلم تاپی رو پرده بود رو میرفتم میدیدم الان این شکلی درگیر روزمرگی و کار و فعالیت و مقاله و وبلاگ و روزنامه و ... شدم که از حس و حال فیلم دیدن افتادم.

طرف تصمیم میگیره بره شمال به یه سوت نمیکشه بارو بندیلو میبنده و میپره تو ماشین و ژیلا بغل ویلا وایستا که اومدیم. میخواد بره سینما میره تو سایت و یه سرچکی میزنه و فیلم تپل رو پرده رو پیدا میکنه اولین سینمای نزدیک رو هم انتخاب و بودوووو که رفتیییی. میخواد ماشین بخره زیر یه ساعت رکورد میزنه. فقط کافیه مدل جدید رو از نمایشگاه بنز تو خیابون ولیعصر بپرسه شایدم خیابون مطهری همونی که من همیشه یکی از آرزوهام اینه که برم داخلش و یکی از اون بنزهای ۲۰۰۸ رو که داره چشمک میزنه رو انتخاب کنه و بشینه توشو وییییییییییییژ. میخواد موبایل بخره HTC مممممم نه P1i ممممم آره اینم خوبه. دریییییییییییییینگ الو ..... الان داره با همون موبایل صحبت میکنه....

اصولا آدم کم طاقتیم تو بدست آوردن. اگه از چیزی خوشم بیاد سریع میخوام بدستش بیارم! نگاه نمی کنم ببینم حالا بذار شاید بشه تو یه فرصت دیگه هم اونو خرید یا رفت دید یا ....

میخرم استفاده میکنم لذت داشتنشو میبرم. اصراف تو کارم نیست اما معتقدم اگه از چیزی خوشت اومد که احتیاجم بهش داشتی بخر چرا بذاری حسرت نداشتنشو ببری. خریدی هم لذتشو ببر نه اینکه ای بابااااا کلی پول این وسیله رو دادی مراقب باش خط نیوفته روووش.وسیله برای استفاده اس نه برای تو پستوو گذاشتن. اینم بگم شلخته بازی با استفاده کردن فرق میکنه.

از آدمهایی که الان تصمیم میگیرن برن یه جایی فوری هم بارو بندیل و چمع میکنن دبودووووو که رفتیم خیلی خوشم میاد.

وااااااااااای این آدمهای فس فسی رو دیدی! زنگ میزنی میگی آقا خرداد چند روز تعطیلیه بیاین بزنیم بریم یه جایی چند روز حال کنیم. میگه باشه ببینیم حالا چی میشه. داشته باشین که از یک ماه قبل بهشون میگیاااااا. یه هفته مونده هم باز تاکید میکنی که آقا برنامه خاصی نذارین برای این یه هفته بیاین دور هم بریم یه سمتی. قرار مراراااا رو ست میکنین. همه چی اکی زرتی روز قبلش زنگ میزنه پیشول بیخیال یه هفته تعطیلیم بیاین بالا پشت بووم خونه ما یه جوجه میزنیم تو رگ حالشو میبریم !!! ( برای اینکه تخم مرغهای داخل شکمش تکون نخوره و یه وقت بچه هاش سقط نشن داره دعوت میکنه خونشا والا عمرا اگه از این کارا کنه !!!)

شما بگید با این جماعت باید چه گلی بر سر گرفت؟؟؟؟

بعضی وقتها بهتره آدم برنامه ریزی نداشته باشه و برای تصمیم گیری خودشو پایبند خیلی از مسائل نکنه. دوست داشتی امکاناتشم داشتی بزن که رفتییییییییم. نق و نوووق اگه اومد توش او سفر نمیچسبه که هیچی از دماغ آدم هم خواهد آمد.

هیجان این بی برنامه گیها بعضی وقتها از سفرهای از پیش تعیین شده به مراتب بیشتره. 

خدائیش چه کیفی میده شبی نصفه شبی بری دم خونه پیشولک زنگ در رو بزنی بگی سلااااااااااااام مخلص شما پیشول هستیم اولا زنگ زدیم بگیم مسواک زدین رفتین تو تختتون یا نه. دوما الان وقته خوابه آخه پیشولکه بابااا. پاشو بیا بزن بریم شیراااااااز !!!

پ ن : دلم یه مسافرت بدون برنامه ریزی قبلی میخواد. با کی؟؟؟ معلومه باکی

پ ن : یه وقت هوس نکنین ساعت ۲ برین دم خونه پیشولکتون چون من هیچ تضمینی نمیدم آب جوش از بالا نریزن رو سرتون یا نبرنتون تو خونه با کفگیر ........

پ ن : تغییر پذیر را تغییر بده،تغییر ناپذیر را بپذیر و از آنچه غیر قابل قبول است فاصله گیر

مدیر..................

این پیشول من رفته واسه خودش مدیر شده  ( شما بخونین ترفیع گرفته، نور چشمى مدیر عامل شده ) منو که تحویل نمیگیره هیچى، وبلاگ هم تحویل نمیگیره که بازم هیچى، حالا این دیگه خیلى زشته که شما رو هم تحویل نمیگیره، آدم اینقدر بى جنبه ؟؟؟؟؟؟پیشووووووللللللللللللللللللللللللل. داشتیم؟ نه داشتیم؟

زنگ زدم بهش با صداى شیر على قصاب میگه الو، منو میگى چشمام شده بود 4 تا!!!!!!!!!!!!

میگم پیشوووووول حالت خوبه عزیزم؟

بد نیستم، جلسه داشتم، شدم مدیر..................( من اصلا نفهمیدم مدیر کجا شده یه چیزى تو مایه اطلاع رسانى و کامپیوتر و انفورماتیک و اقتصاد و برنامه ریزى توسعه زمینهاى کشاورزى مه.را.م وابسته به ی.ک و ی.ک،خلاصه آق رئیس شدن ایشون دیگه )

 
خوووب، میدونى یه پروژه خیلى سنگین دارم باید تا آخر این هفته تحویل بدم یعنى تا پنجشنبه،

 
خوب دیگه خودت خوبى؟

پروژه توووپ.

پیشوووووووووللل جان،  من مزاحمت نمیشم

نهههههههههههه مزاحم نیستى، اصلا، میدونى این دکتر جانمانم تو این وضعیت کنفرانس بازیش گرفته تا ۴شنبه باید کارامو راستو ریست کنم برای کنفرانس ت.ر.ا.ف.ی.ک فقط باید به بهترین شکل تموم بشه آخر هفته کنفرانسه باید یه دمو از کار هام ارائه بدم

پیشووووللللللل وقتتو نمیگیرم عزیزم، لاو یو برو به کارت برس،

نه بابا من همیشه واسه تو وقت دارم ، اینجورى نگو که ناراحت میشم فقط اگه این پروژه کاریم به خوبى تموم بشه روى خانم......و آقاى .....همچین کم بشه که کفففففففففففف کنن

پیشول جان کارت الان خیلى مهمتره، همیشه که از این خبر ها نیست، بذار باشه بعدا با هم صحبت میکنیم

نهههههههههههه اصلا تمام جلسات و کنفرانس ها فداى یه لحظه شنیدن صداى خنده پیشولکم!!!!!!!!!!!! من حاضر نیستم حرف زدن با تو رو با صد تا ترفیع و مقام عوض کنم، تو زندگى پیشولى .....................

پیشول جونم، منم همینطور عزیزم، ولى گاهى باید یه چیز هایى رو جایگزین کرد الان کار تو مهمتره و جنبه حیاتى برات داره، براى منم باعث افتخاره که بتونى وظیفه اى رو که به عهده ات گذاشتن به خوبى انجام بدى، زندگى باید همه چیزش توازن داشته باشه، عشق جاى خودش، کار جاى خودش، دوستت دارم خیلى زیاد، اینها رو مینویسم چون نمیخوام دوستاى خوبمون تو وبلاگ نگران بشن که چى شده، با همه وجود براى خودت و پروژه ات آرزوى موفقیت میکنم، بگم؟ بازم بگم که خیلى دوستت دارم یا نه دیگه خودت میدونى؟