کم و بیش شما ها با معماری ایرانی آشنا هستید. معماری ایرانی بیش از 6000 سال قدمت داره. همونطور که قبلا گفته بودم تاج محل هم یکی از بناهای معماری ایرانیه که در کشور هند واقع شده و از اصول معماری ایرانی که شامل :
وقتی دیدم حسین شمس سر گل پیروزی تیمش تا اومد از جاش پا شه و از خوشحالی فریاد بزنه پاش پیچ خورد اشک تو چشمام جمع شد. بنده خدا یه بار دیگه اومد پاشه دید نه نمیشه و همونطور رو صندلی نشست. شاید این تلخ ترین مساوی عمرش بود. مساوی که طعم باخت داشت. اونم در مدت ۵۰ ثانیه تا انتهای بازی. لیاقت این بچه ها بیش از این بود. اما خوب شاید بشه تنها فاکتور کم تجربگی رو دلیل این شکست اونم تو ثانیه های آخر بازی دونست.
امیدوارم از این تیم تقدیر و تشکری شایسته صورت بگیره.
راستیییییییییییییییی....
جدیدا یه بیماری سرماخوردگی جدید پیدا شده مراقب دوستانتون خودتون و همچنین خانوادتون باشید !!!
این سرماخوردگی تنها عوارضش غیب کردن انسانهاس !!! آره درست شنیدید! هر کی این مدل سرماخوردگی رو داشته باشه دیگه ازش خبری نمیشه. ۱۱۰ که سهله ۱۱۵ و ۱۱۸ و ۱۲۴ هم نمیتونن پیداش کنند !!!
به محض رویت عوارضی چون سردرد شکم درد دل درد چشم درد و هر درد دیگه لطفا شماره تلفن خود رو به مطمئن ترین فرد خانوادتون بدید تا در صورت نیست شدن بتونن پیداتون کرده و ببرندتون دکتر !!!
از همین جایگاه یعنی وبلاگ پیشول و رازهایش از تمامی کسانی که در خیابان مغازه کوچه شرکت شخص سرما خورده ای رو که از شدت ترس از آمپول حتی حاضر به دکتر رفتن هم نشده رو یافتید خواهشمند در این وبلاگ مختصر کامنتی گذاشته و خانواده ای رو از نگرانی نجات بدید . شاید که رستگار شوید !!!
سلام.
تبریک میگیم به تمامی دختران و زنانی که با قلمشون گوهر درون خودشون رو به ما عرضه میکنند. خوبی رو باید بگی. باید رو کنی اطلاع بدی. شاید از این گفتن چند نفر هم بر سر شوق اومدند و دستی تو دستها بلند شد. بیایین به جای این همه کینه جویی و حس نفرت نسبت به هم دیگه داشتن و حسادت . رقابت کنیم. رقابتی سالم برای بالا بردن سطح فرهنگ و رشد فکری این مملکت نسبت به بقیه. رقابت در کنار رفاقت لذتش به مراتب بهتر از رقابت بدون رابطه میتونه باشه. میدونم این حرف ایده آلیستیه اما یکم تامل در موردش بد نیست. فکر کنیم. به اندازه یه پیام بازرگانی.
وبلاگ نویسی نسبت به چند سال پیش رشد خیلی خوبی داشته و مورد حمایت یه سری آدم فهیم هم قرار گرفته. پس از این فرصت میشه به نحو احسن استفاده کرد. تو این دنیایی که ثانیه به ثانیه به اتفاق یه پیشرفت صورت میگیره این جامعه مجازی میتونه در بالا بردن سطح کیفی رابطه حالا از هر نوعی اجتماعی علمی فرهنگی هنری اقتصادی ... مفید باشه.
جشنی به پا شد و تقدیری صورت گرفت. در مورد نحوه اجرا و نحوه مسابقاتش تو این مرحله کاری نداریم. چون اولا جاش نیست دوما نیازمند بحث کارشناسی داره سوما ما ایرانیا این واقعیت رو باید بپذیریم که هر ممانعتی نسبت به عدم تقلب صورت گرفتن برای ما تدارک ببینن باز از یه سوراخ موش کارخودمونو میکنیم!!! اما در مورد نحوه اجرای این مراسم باید از مسئولان برگذاری تشکر کرد که مراسم به مراسم بهتر عمل میکنند. میتونیم بازم بهترین باشیم حتی در اجرا. در حینی که تجربه مون رو می بریم بالا سعی در ارتقای کیفیت اجرا داشته باشیم. جمع کردن یه سری آدم با طرز تفکر مختلف در کنار هم و تقدیر و تشکر ازشون کار جالبیه. این حرکت رو پاس میداریم و بر تداومش تاکید میکنیم. به این جماعت به چشم سرمایه باید نگاه کرد. سرمایه ای از افرادی که تا حدی در برقراری رابطه فکری تونسته موفق باشه. فارغ از جنسیت ما الان انسانهایی داریم که در بیان افکار نظرات و ایدها در زمینه های گوناگون موفق هستند و صاحب سبک. از این اساتید استفاده کنیم اما نه برای پر کردن وقت خودمون . کاربردی کار کنیم. بسته هرچی این وقت رو به بطالت گذروندیم و تنها جهت گذر زمان کلیک کردیم و پنجره ای باز کردیم. به حق نقد کنیم و نظر بدیم. کمک کنیم و کمک بگیریم.
امروز برگشتیم توی وبلاگ خودمون. مراسم تموم شد. گیلی شد گیلی ویولت همچنین صمیم لایک دت صمیم و آنی مثل سابق. یه ورژن بریم بالا. این عزیزا الان مسئولیت دار شدن. این حس رو تو خودتون بوجود بیارین که خواستگارایی دارین که چشم به کلام شما بستند و منتظر صحبتهای جدید شما هستند.
روده درازیه منو ببخشین زیاده عرضی نیست. جز اینکه به تمامی منتخبین این مراسم تبریک میگم و امیدوارم همچنان پابرجا به ادامه کارشون بپردازند.
شاد زی تپل تپل...
امضا: پیشول
پ ن : جای رز سفید تو این مراسم خالی بوده. بدون شک رز هم یکی از بهترینهاست.
یکی نخواد این بچه قرتی فوتسال گزارش کنه کیو باید ببینه ؟!!!
تا سوت پایان رو بزنن داشتم خودمو میخوردم !!! از بس که سقه این فردوسی پور سیاهه دل آدم میریزه نکنه یکی از این توپها بره تو گل ! هرچند یکیشم رفت تو گل !!!
فوتبال گوش کردن با صدای مخملیش کمه فوتسالم گزارش میکنه !!! بارها گفتم بازم میگم این فردوسی پور فقط بدرد برنامه ۹۰ میخوره و بس !!! به خدا جون میده فقط برای کل کل کردن با این مربی با اون مربی. پنجشنبه شب کلی حال کردم این بچه با فیروز کریمی یک و دو میکرد !!!
بازم دست مریزاد تا همین جاشم که این بچه ها اومدن شاهکاره. یاد اون روزی میوفتم که همین وحید رو تیم ملی دعوت نکرده بودند و وحید به عنوان بهترین بازیکن فوتسال آسیا انتخاب شد.
نمیدونم چه حکمتیه همیشه تو این تیمهای ملی منافع شخصی بیشتر از منافع ملی مورد توجه قرار میگیره. همونطور که حتما همتون میدونید طی آخرین صحبتهای سرمربی گل و بلبلمون تا زمان وجود ایشون علی کریمی به تیم ملی دعوت نمیشن !!!
اینم از داستان ورزش این مملکت ! آخه به چیه اینجا دلمون خوش باشه من که عقلم به چیزی قد نمیده ؟؟ !!
امیدوارم بازی با ایتالیا رو هم ببریم تا بعد از کشتی و وزنه برداری و تکواندو حداقل بتونیم بگیم یه امید دیگه تو ورزش برای مطرح شدن داریم.
آگرا - تاج محل ...
یک روز تو هتل موندن کلافه ام کرده بود و فقط کانالهای ماهواره رو بالا پائین کرده بودم. هند نزدیک به ۱۰۰ تا کانال داره که من هرجا شو هندی پخش میکرد نگاه میکردم. عصری رفتیم کمی بیرون قدم زدم و بازارا رو زیرو روو کردم. هوا همچنان گرم و مرطوب بود. از بس شلوار پوشیده بودم خسته شدم و یه شلوارک پام کردم. ۲ ساعتی تو بازار کرولباغ گشتم و یکم خرت و پرت و آب معدنی و حله حوله خریدم برگشتم.
به وینود مسئول رزرویشن هتل که تا الان با هم رفیق شده بودیم یه نمسته ( به کسر ن) گفتم و با هم حال و احوال کردیم. یه مرد حدود ۴۵ ۵۰ بود سبزه رو و خوش اخلاق. گفتم میخوام فردا برم آگرا گفت خوبه. می تونی با قطار بری یا با این تورها. گفتم نه میخوام با قطار برم میخوام این قطارهای هندم تست کنم. گفت از اینترنت چک کن شماره قطار رو بردار اما اولین قطار ساعت ۶ صبح میره.
صبح ساعت ۶ تازه از خواب پاشدم و یه ریشکا گرفتم و رفتم سمت ایستگاه قطار. ایستگاه قطار نسبتا بزرگی بود و فکر کنم ۵ تا سکو داشت. رفتم بلیط بگیرم دیدم بدون شماره قطار بلیط نمیدن. یعنی اصلا متصدی نمی دونه الان چه قطاری برای آگرا وجود داره. یه گیشه پیدا کردم که شماره قطار و ساعت حرکت اونها رو میگفت. بالاخره شماره یه قطار که ساعت ۷:۱۵ میرفت سمت آگرا رو پیدا کردم. برگه درخواست بلیط رو پر کردم و تمام مشخصات رو نوشتم و دادم به مسئول گیشه. بلیط رو صادر کرد و گفت ۱۲۰ روپیه !
۱۹۵ کیلومتر تا آگرا. سکوی شماره ۳ مشخصاتی بود که روی بلیط نوشته شده بود. رفتم سکوی سه و منتظر شدم. یه قطار اومد از مامور قطار پرسیدم گفت نه این نیست. یکی دیگه اومد و یکی دیگه... از یکی از قطارها یه گروه مرتاز پیاده شد. همه کشکول به دست. لخت یه دامنی کرده بودند تو پاشون. یه قطار وایستاده بود رو سکو هیچ کدوم از مشخصات روی واگن ها با بلیط نمی خوند. منم راحت نشسته بودم رو صندلی. یه آن انگار الهام شد به من از مامور قطار بپرس این همون قطاره یا نه. بلیط رو که نشون دادم گفت همینه زود سوار شو الان حرکت میکنه!!!!
سریع سوار واگن شدم و داخل سالن شدم. قطار مدل sleeper class بود. قطارهای کوپه ای 6 تخته خودمون رو در نظر بگیرید همون مدل اما بدون اینکه کوپه دروپیکر داشته باشه. تازه تو پیاده روی قطار هم جلو هر کوپه 2تا تخت وجود داشت که 2تات مسافر روش مینشستند. از روی بلیط رفتم رو تختم نشستم 3 نفر بودیم. از سقف 3 تا پنکه وصل بود که روشن بود. قطار راه افتاد اونم با یواش یواش. حاشیه راه آهن پر بود از خونه خرابه که مردم توش زندگی میکردند. گاو هم که فراووون!!!! قطار همچنان میرفت و تو بعضی از ایستگاهها نگه میداشت و منم همچنان با چشمان باز اطراف رو نگاه میکردم. چشمم به کثیفیها عادت کرده بود. مامور قطار رو دیدم که یه طومار بزرگ دستش بود و بلیط ها رو چک میکرد.بلیط رو میگرفت با پرینتی که دستش بود چک میکرد و تیک میزد.
ساعت ۱۰:۳۰ بود قطار رسید آگرا. تا رسیدم رفتم رزرو بلیط تا بلیط برگشت رو بگیرم. توریستها رو از مردم عادی جدا کرده بودند. ساعت ۸:۳۰ یه قطار بود بلیطش ۴۰۰ روپیه گفتم مگه چه خبره گفت توربوترنه !!!! ۲ ساعته میره. خلاصه بلیط رو گرفتم و رفتم. یه بومی پیدا کردم ۶۰۰ روپیه میگرفت تا ۷ شب میچرخوند با ماشینش. سوار ماشین که شدم یه دفترچه نشونم داد گفت همه مسافراش یه چند خطی در موردش نوشتن. خیلی خوشم اومد. مرد باحالی بود. همینطور که میرفت شروع کرد به توضیح دادن.
آگرا یکی از شهرهای توریستیه هنده که مردمش از دادن مالیات معاف هستند. فقط هم به کار دستی مشغول هستند. کار صنعتی اونجا وجود نداره. تاج محل یکی از بناهای تاریخی هند دز این شهر واقع شده که معمارش زنجانی بوده. روزهای جمعه این آرامگاه بسته میشه تا به نظافت داخلش پرداخته بشه. از جمله صنایع دستی این شهر ساخت مجسمه برای عبادت و تهیه پارچه های دست دوز ساری میشه نام برد.
پ ن :
پ ن : همونطور که خیلی از دوستان اشاره کردند. بهترین جواب برای سئوال قبل اینه که ماشین رو بدی به دوستت تا پیرزن مریض رو برسونه و خودت با اون خانوم بری حالشو ببری !