پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

۲۹

عصر خسته و کوفته رسیدم خونه. پسرک لباسش خیس عرق بود و متوجه نشد چند دقیقه ای زیر نظر دارمش. 15 سال رو به زور داشت. اما مثل یه مرد داشت کار میکرد. جدا این دنیا چقدر پیچیده اس. چرخ گردون در حال چرخشه و زندگی داره مسیر خودش رو طی میکنه. این کارگر افغان هم مثل یه مرد تو این گرما داره کار میکنه و عرق میریزه. دیدن این صحنه ها همیشه برام یه باک انرژی بوده. انرژی برای  حرکت کردن. رفتم و یکم کمک کردم. دستی به بیل زدم و ماسه ای جابه جا کردم. دلم میخواست منم برای چند ساعت همرنگ اون بشم. آجر جابه جا کنم و گونی سیمان اینور اونور ببرم. دلم میخواست مردی رو از زاویه اون هم تجربه کنم. تجربه جالبی بود. 




اگـر دسـتم رسـد ، برچرخ گـردون                          ازو پرسم که این چون است وآن چـون

یکی را داد ه ای صد ناز و نعمت                              یکـی را قـرص نـان آغـشـته در خـون




29 ساله شدم. به همین خوشمزه گی.

شخصیت کودک درونم مثل شخصیت بنجامین باتن می مونه. هرچی من بزرگتر میشم اون کوچیک و کوچیکتر میشه. خیلی وقتها دلم برای خودم تنگ میشه. خیلی وقتها از چیزهایی که داشتم و الان ندارم به گوشه ای پناه میبرم و خلوت میکنم. 


صبح ساعت 6 لحظه ای که 29 سال پیش چشم به این دنیا باز کردم چشمهام باز بود و غرق در افکارم بودم. تو زمان عقب و جلو میرفتم و به گذشته و آینده فکر می کردم. هر سال رو به امیدی آغاز میکردم و امسال هم مثل سالهای گذشته آرزوهای امسالم رو کنار هم چیدم. امیدوارم امسال سال خوبی باشه و به نصف آرزوهام برسم. خدارو چه دیدی شاید تونستم...



ماشالله امسال نیست که تولدم با ماه رمضون همراه شده همه دوستان از دیروز پیشواز رفتند و به طرق مختلف شرمنده امون کردند. از همین جا از تک تک دوستان گلمان که می دونم خیلی هاشون اینجا رو میخونن و بنده رو تو این مدت تحمل فرمودند تشکر میکنم و امیدوارم هرجا که هستند خوب و خوش و سلامت باشند



اونم تپل تپل...



نظرات 8 + ارسال نظر
مونیکا سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 http://sepidehronak.blogfa.com

تولدت مبارک شاد و سربلند باشی

ممنون لیدی

north سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:32

اینجا هم تولدت مبارک

تنکیوووووووو لیدی
ایشالله بوره بور بشه :دی

ملیحه (sev7en) سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 16:50

تولدت مبارک پیشول جان !

میگم اون شام ما کی حاضر میشه جانم ؟!

فعلا که بیهشوم. باشه تا بعد :دی

م لّ ت سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 18:15

من شما رو می شناسم؟؟؟‌
شوخـــــــــی می کنی!!!

با این حال امیدوارم 100سال بعد در چنین روزی کنارت کلی نوه و نتیجه باشه و شمع های کیک 128سالگیت رو فوت کنی و هیچی از کیک هم به خودت نرسه

ساری خوب نمی شناختیمتون گفتیم آشنا بشیم ! :دی

صوووورتی چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 22:28

مباااااااااااااااااااااااااااااااارکهههههههههه!!!
آآآآآآآآآآآآخه! ۲۹ سالت شد؟!!!:دی
خیلی خیلی مبارکه! شیرینی ش کو؟!!:دی
ایشالله ۱۲۹ سالگیت پیشول!
بعد یه چی... هر چی کاسب شدی نصف نصف!!:دی

بابا اون رد گم کنیه !
۲۸ تموم شد وارد ۲۹ شدم :چشمک
قبول به شرطی که زمان شما نیز نصف نصف :دی

مانیا پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:02

سلام بر مرد ۲۹ ساله
(خودمونیم ها پیشول داری پیر میشی)
تولدت مبارک به قول خودت تپل تپل
انشالله موفق تر از هر سال باشی
تا بعد.............

سلام
عمر همینه دیگه میگذره
عین باااااااااااد....
مرسی تپل تپل...

یکی از همین آرش ها جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 http://yaharashha.blogfa.com

29 سالگی سن جالبیه و هیجان و نگرانی از آینده با خودش داره.

جالبه که آخرین پیکی که گذاشتم هم به 29 سالگی ربط داره.

تولدت مبارک پیشول عزیز

سلام آرش جان
اتفاقا خوندم و به این اتفاق خندیدم.

مرسی بابت تبریک

Leila یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 14:49

Hjertelig tillykke med dagen, håber at du får en god fødselsdag sammen med

familien. Jeg håber, at du får alle de gaver, som du har ønsket dig


Du må have en god fødselsdagsfest

تنکس لیدی
شاد باشی تپل تپل...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد