فکرش را بکن!
میلیاردها سال پیش. زمانی که همه چیز پدید آمده تو در جایی در آستانه ی این افسانه بوده ای و حق انتخاب داشتی می توانستی یک بار برای زندگی در این سیاره به دنیا بیایی اما... نمی دانستی که چه وقت به دنیا می آیی و چه مدتی می توانی در آن بمانی. البته فقط درباره کمی و کوتاهی این سالها آگاهی یافته بودی و فقط همین را می دانستی که اگر ورود به این دنیا را انتخاب کنی زمانی متولد می شوی که موقع آن رسیده باشد و پس از گذشت زمان ناچاری زمان و هر آنچه را که در آن است دوباره ترک کنی.
شما فقط یکبار به این دنیا می آیید و در این ماجرای بزرگ قرار میگیرید. بعد کلاغه به خانه اش نمی رسد ولی قصه ی شما بسر می رسد...
اگر می دانستی که یکدفعه به طور ناگهانی تورا از زندگی بیرون می کشند آن هم در اوج خوشبختی آیا باز هم زندگی در کره زمین را انتخاب میکردی؟
اگه دست خودم بود امکان نداشت پامو تو این دنیا بزارم
گوود
سلام
زندگی رو باید با تمام این هیجاناتش قبول کرد و ازش لذت برد
موافقم...
زندگی که وسط خوشبختی بخوان ترکش کنی همون بهتر که از اول نباشه
گووود
فکر کنم اره انتخاب میکردم.
ممنون یاسمن بانووو
سلام.
وبلاگ جالبی داری.
در مورد سئوالت باید بگم. لذت یک لحظه زندگی ارزشش رو داره
سلام
موافقم...
انتخاب منم زندگی بود. حتی اگه وسط خوشبختی بگ بیا برو. اما اگههه اون قسمت آخرش نباش دنیا رو دوست دارم
مسئله سر همون قسمت آخره :دی
ممنون
این سئوالاتون خیلی جالبه .
اما من به هیج وجه راضی نیستم وسط خوشبختی دست از این دنیا بکشم. اگه قراره دست از این دنیا کشید از همون اول آدم نیاد بهتره
آخ که اون تیکه آخرش انسان رو از چه دنیایی دلگیر میکنه...
زندگی توی کره زمین برام جالب بوده...
یه زمان هایی بوده که فحش نثارش کردم و تف انداختم به هر چی بودنه! اما فهمیدم که همین زمان هاست که خوشی هام رو تکمیل و به نوعی برجسته شون می کنه!
اگر توی اوج خوشبختی هم باشم حاضرم ترک کنم... چون بالاخره خوشبختی توی این کره ی خاکی رو هم تجربه کردم! و حتی ممکنه این توی نقطه ی اوج ترک کردن بهتر هم باشه... چون زمانی بوده که از زندگی م لذت بردم و شاید بعدش دیگه برام اونقدر ارزشمند نباشه!
ممنوووووووووون لیدی...