پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

آرزو

تو یکی از ایمیل های امروزم این جمله بود: 


به دیگران کمک کن بدون اینکه انتظار جبران آن را داشته باشی... همه ی ما باید نهال هایی را پرورش دهیم که هرگز زیر سایه ی آنها نخواهیم نشست.


آرزو میکنم این روزهای سیاه و تاریک هرچه زودتر به پایان برسه. ایران خودمون رو همیشه سبز ببینیم. آباد و استوار مثل کوه.


امیدوارم بعد از گذشت یک هفته آقایون به راحتی از خونهای ریخته شده نگذرند و از اون روزی میترسم که این ملت بازیچه قرار گرفته شده باشند...

نظرات 5 + ارسال نظر
ملیحه (sev7en) جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:13

پیشول جان ، همه ما امیدوارم که اون روزهای سبز و آزاد رو ببینیم ...

انشالله...

آتیش پاره دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:06 http://miss-atishpare.blogsky.com

با این همه خونی که ریخته شده دیگه ایرانو سبز نمیبینیم تو بهترین حالت راه راهای قرمز توش وجود داره!

رز سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:54 http://roz_e_sokhte.persianblog.ir/

نباید از خون ها گذشت.

با نام موقت تیره پوست چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 16:22 http://mahgir.blogfa.com

چاره ای دیگری غیر از امیدواری نداریم

ملیحه (sev7en) چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 21:04 http://sev7en.tk

پیشول خان جان ما در چه حاله ؟!

خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد