پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

یکم وقت

خسته گی گرفتاری جمله های معمولی هستش برای آپ نکردن تو این مدت. از سینما میخوام بگم از فیلمهای جشنواره از روزمرگی و از حسهای این چند روز از اتفاقات افتاده و نیافتاده.

از تنهایی از دلتنگی از دوری از گوشه گیری. از بی خوابیهای طولانی از ....


یکم وقت میخوام به اندازه چشمک دخترکی از پشت پنجره اتاق زیر شیرونی به پسر ژولیده زیر بارون ایستاده...


پ ن : ممنون از کامنتهاتون ممنون که به فکر این بنده حقیر نیز بودین...

نظرات 4 + ارسال نظر
مرجان پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 17:07

هی هی هی!!!! طفلی پیشول!

طفلی رو خوب اومدی
اما این طفل بدجووووووووووووووری ....

صووورتی جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 21:28

بعد از این همه مدت که آپ کردی شوما.....انگذه آپ کردی؟!!!
نمی گی ما ها نیم تونیم انقـــــــــــــــــــدر طولانی رو بخونیم؟!!!
ایش!

یعنی انقدر کم بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الی یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 13:07 http://elhamjeegar.blogfa.com

نه شما حقیری
نه ما کاره شاقی میکنیم
دوستان باید به یاد دوستان باشن
دوست خوبم
موفق باشی

قربان شما تپل تپل...

صوورتی دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 15:20

خسته نباشی اونوخ!!!!!!!!!!

قربون شما ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد