اون روزی که برای گردش رفتیم به روستایی نزدیکیه نیژنی یه موزه بود به نام موزه سماور. همونطور که شاید اغلب شماها بدونین سماور یه واژه روسیه و در واژه فارسی به معنای خودجوش میباشه.
این خونه پر بود از سماورهای دوران قدیم و حال. بزرگترین سماور ۵۴ لیتر آب گنجایش داشت و کوچکترین اون یک فنجان! راهنمای موزه دختر ۱۶ ۱۷ ساله خوشگلی بود که با لحن خیلی قشنگی به زبان روسی دونه دونه تاریخچه و نوع سماور رو توضیح می داد و راهنمای انگلیسی زبان ما ترجمه مطالب گفته شده رو به ما میگفت.
سماور از قرن ۱۸ میلادی در شمال شهر مسکو در روستایی به نام تولا بوجود اومد. Lisitsyn و دو پسرانش اولین تولیدکنندگان سماور در روسیه بودند. بعد از اینکه سماور به دست این افراد ساخته شد شرکتهای کوچکی در نزدیکی این شهر برای تولید سماور بوجود اومدند. و در سال ۱۸۳۰ تولا به عنوان پایتخت تولید سماور نام گذاری شد.
طبق گفته راهتما سماور در دوران گذشته بسیار گرونقیمت بوده و هر کسی تو خونه اش سماور نداشته. و اگر در جحاز دختری سماور وجود داشت دیگه شاداماد کپکش خروس می خونده که با یه بچه مایه دار ازدواج کرده !
مدلهای موجود در این موزه عبارت بود از : سماور تخم مرغی سماور شبیه لباس عروس سماور چند شیره که برای استفاده در هتلها و رستورانها استفاده میشده. سماور پادشاهان قدیم که یه مدل از این سماور دارای دو شیر در دو طرف سماور داشت که سرشیر یکی شبیه ملکه و سرشیر دومی شبیه پادشاه بود و شاه و ملکه دو طرف سماور مینشستند و چایی میریختن واسه خودشونو به سلامتی هم می خوردند !!!
۹۰٪ سماورهای موزه ذغالی بودند و بعضی از اونها دارای دودکش بلندی در بالای سرشون بودند.
در ایران مرکز تولید سماور شهر بروجرد در استان لرستان میباشه که بیشتر سماورهای تولید این شهر از جنس ورشو و برنج هستند.
پ ن : همین الانشم قیمت سماور در روسیه از دویست هزار تومن هست به بالا...
سلام دوست عزیز وبلاگت عالیه اگه موافق باشی تبادل لینک کنیم منو با اسم وبلاگ تخصصی کشتی کج لینک کن بعد خبر بده تا تو رو با چه اسمی لینک کنم
سلام
چه سماورای خشگلی
چقد کیف میده آدم تو این فنجونا چای بخوره وای به نظر من این سماوره و فنجوناش معرکه است
مرسی از عکسها من از سماورای روسی چیزی نشنیده بودم ممنون از عکسها
منی که زیاد چایی نمی خورم هم به حوس اومدم
سماورهای ذغالی با بوی دود و داغی چای که هی باید صبر کنی تا خنک شه اما دریغ از یه ذره خنک شدن...
خوشحالم که زندگیت روی این روال افتاده...هند و روسیه و ...
خوشحالم که راکد نشدی که بعدها از خودت ناراضی باشی...
تو لایق بهترین هایی،بهترین ها رو برات آرزو می کنم...
تا حالا نظرخواهی به این خوشگلی ندیده بودم.
این سماورا هم خیلی قشنگ بودن. اون خوش آب و رنگا فک نکنم تو ایران پیدا بشه. نه؟ من دلم یکی از این قدیمیاشو میخواد. همونا که یه لوله بلند رو کله اش داره. دیدی؟
ببین میشه لطفا راهنمایی کنی چطور میتونم تو وبلاگم آهنگ بذارم؟ منظورم تو یه پسته. مثل همونی که گیلاس گذاشته. ممنون میشم.
نظر خواهی؟؟؟
نه نیست. تا دلت بخواد پر بود از اونا...
من قبلا یه پست در مورد قرار دادن آهنگ نوشته بودم. سعی میکنم تو پست بعدی لینکشو بذارم.
خب درآمد متوسطشون چقدره ؟
اگه درآمد متوسطشون مثلن ۱ میلیون باشه سماور نسبت به این جا گرون نیست
بله خوب !!!
منظور من نسبت به پول خودمونه والا برای اونا که ۲۰۰۰۰۰ تومن مبلغی نیست !
پیشول جون دفعه دیگه خواستی بری روسیه بیا ما یه عالمه سموار داریم بیا قربونت ببر اینارو بفروش پنجاه پنجاه ... نمیزارم ضرر کنی ... تازه خرج سفرت هم در میاد شاید دلت آمد یه مشت سوغاتی هم گرفتی واسه ما ... البته بعید بدونم تو اگه کوه نور و دریای نور هم داشته باشه دلت ور نمیداره یه انجیل خشکه کفه دست کسی بزاری ... منم سمج تا از دستت چیزی نکشم بیرون که ول کنت نیستم که !!!
خدا عمرت بده زودتر میگفتی خوب من این همه تو خرج نیوفتم.
آخه اون کشور یخ سوغاتیش کجا بود؟؟ مگه مشهد یا شاه عبدالعظیمه که بشه یه کیلو نخود چی کیشمیش آورد یا یه کله نبات!!!
انجیلاش انقدر گرون بود نمی ارزید آدم حتی دستش بگیره. صد رحمت به قران خودمون !