پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

سفرنامه هیندوستان (1)

سلام.

اینجا فرودگاه امام سالن مهمانپذیر ماهان پیشول با شما صحبت میکنه.

 بالاخره مدارک رو جمع کردم و دارم میرم !  دائی جان و مامان و خواهر گرام جهت بدرقه تشریف آوردن.

پاسپورت رو دادم افسر فرودگاه چک کرد و مهر خروج رو که زد خیالم راحت شد که همه چی اکی هست. پاسپورت رو گرفتم و داشتم میرفتم که افسر گفت اقای پیشول لطفا برگردین !!!!. قلبم اومد تو حلقم. گفتم بله؟؟ گفت یه لحظه حالا !!!  من دارم دق میکنم این میگه یه لحظه. یه بار دیگه زد تو کامپیوتر و بعدش یه نگاه کرد و گفت خوش اومدین !!!

الان تو کافی شاپ هواپیمایی ماهان که برای مسافران تجاری یا همون business class هست نشستم و دارم این پست رو تایپ می کنم. مراقب این تهرون ... شده باشید تا برم برگردم. سعی کنید از آلودگی هواش کم نشه و ترافیکش تکون نخوره.

اگه از هند کسی اطلاعاتی داره و میتونه تو این سفر کمکم کنه ممنون میشم بهم میل بزنه.  حتی یه فامیل یا آشنا. البته 2 تا شماره تلفن دارم که در مواقع اضطراری مزاحم اون دو عزیز میشم.

تو این سفر دهلی و بنگلور مد نظرمه و قرار دانشگاه های این دو شهر رو چک کنم. هروقت بتونم و فرضت شد حتما آپ می کنم.

دوست داره همگی شما پیشول....

نظرات 2 + ارسال نظر
ستاره چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 20:22

سلام پیشول
سفر بی خطر امیدوارم موفق باشی و اطلاعات لازم رو کسب کنی و بهت خوش بگذره

سلام
مرسی

پوروچیست چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:54

تو دم رفتن دست از سر این جا برنمی داری

سفر خوش

نه من همیشه هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد