پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

پیشول و رازهایش

من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانی

کندوجان (۱)

سلام.

خوب بعد از چند روز کارو فعالیت آخر هفته شد و هوس کردم یه پست توریستی بذارم که اگه احیانا کسی هوس کرد تعطیلات جایی بره به این نقطه از کره خاکی هم نظری داشته باشه.

 

 

کندوجان یا همون کندوان یکی از ۳ شهر صخره ایه دنیاست که توجه گردشگران داخلی و خارجی رو به خود جلب کرده به طوری که سالانه ٣٠٠ هزار گردشگر از این روستای تاریخی بازدید می کنند. این دهکده در 50 کیلومتری جنوب غربی تبریز؛ یکی از روستاهای دهستان سهند می باشه که در 18 کیلومتری جنوب اسکو، در دامنه سرسبز سلطان داغی واقع شده.

 

 

بعد از ظهر بود که راه افتادیم سمت این دهکده توریستی. بعد از خروج از شهر تبریز وارد جاده ای شدیم که می رفت سمت اسکو. حدود ۵۰ کیلومتر خارج از شهر تبریز. همینطور که اتوبوس داشت میرفت یه شهرک هویدا شد که بچه ها تبریزی گفتند ایستگاه آخر مترو قراره تا اینجا کشیده بشه و طبق معمول دانشگاه آزاد هم یه واحد جدید التاسیس در اون شهرک داشت.شهرک سهند.

 

 

بعد از عبور از شهرک سهند وقتی به طرف شهرستان اسکو حرکت می کنی پس از عبور از دره ای سر سبز با رودخانه ای که البته امسال نشانه های کم آبی در آن هویداست به منطقه کوهستانی سهند می رسی که روستای تاریخی کندوان در آن واقع است.در این دره تا چشم کار می کرد درخت و فضای سبز مشاهده میشد. وارد دهستان اسکو شدیم و بعد از گذر از داخل شهر به سمت دهکده توریستی کندوجان مسیرمونو ادامه دادیم.

 

 

حدود ۲ کیلومتر مونده به دهکده سمت چپ یه تابلو زده بودند محل اکتشاف روستای مدفون شده حیلور. هرچی بود ما که چیزی ندیدم چون زیر زمین بود !!! اما شرح این شهر رو در ادامه خواهم گفت.

بعد از یکساعت حرکت از شهر بالاخره رسیدیم به دهکده. سردر دهکده عوارض می گرفتند. بدو ورود به دهکده هتل معروف لاله کندوان که اتاقهاش همه به سبک معماری خونه های دهکده بود رویت شد. با رویت هتل خونه ها خودشون رو نشون دادند.

 

 

معماری صخره ای، حاکی از صحنه های مبارزه و جدال انسان با طبیعت و در خدمت گرفتن صخره های طبیعی. در معماری معمولی، به وسیله مصالح ساختمانی گچ، آهک و خشت، هیئت اصلی بنا را به وجود می آورند، در صورتی که در معماری صخره‏ای فضای مورد نظر در درون توده سنگ هویدا می گرده و سنگ، مانند کالبدی، قشری مستحکم در اطراف این فضا ایجاد می کنه.

 

 

همه پیاده شدیم رفتیم سمت بازارچه. مردم روستا یه بازارچه ساخته بودند که محصولاتشون رو برای فروش به توریستها پهن کرده بودند و تبلیغ می کردند! "نمایشگاه بین المللی خوشکبار! بفرمائین تماشا کنین" عسل طبیعی ، لواشک ، گل محمدی ، قرص کمر ! ، پونه ، زردآلو قیصی ، آلوی جنگلی ، گلیم و ....

چشمه آب معدنی که آخر بازارچه بود ما رو به سمت خودش کشوند تا جرعه ای از آب سبکش رو مزه مزه کنیم و بگیم عجب آب خنک و سبکی !

 

 

راه افتادیم بریم سمت روستا که یکی از روستا نشین ها ما رو دعوت کرد تا از خونه اش دیدن کنیم ! با صاحبخونه همراه شدیم و از کوچه های تنگ و خاکی رفتیم بالا. توی مسیر از اون بالا بازارچه و درختهای باغ ها واقعا دیدنی بود.

مرغ و خروسها توی ده برای خودشون می چرخدیند و با نوکهاشون لابه لای خاکها رو در پی پیدا کردن دونه برنج یا ارزنی زیرو رو میکردند.

سردر خونه کنتور برق رو دیدم که داشت برای خودش کنتور مینداخت !. وارد خونه شدم کاملا سنگی و جای تیشه ها روی پیکسل پیکسل دیوار نقش داشت.

حدود ۱۸ متر حفاری در دل صخره های مخروطی شکل. همه گرداگرد خونه میشینیم و خیره به جای تیشه روی دیوار. یاد فرهاد بیستون افتادم!

بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

۲ ۳ دقیقه شد که همه محو تماشای معماری و کنده کاری دیواره ها شده بودند. که صاحبخونه شروع کرد به توضیح.

این مکان خودش از چندین طبقه تشکیل شده. طبقات پائین بزرگ هستند اما طبقات بالایی کوچک تر هستند. به خاطر کله قندی بودن این صخره ها این معماری بوجود اومده. قدمت این مکان ۸۶۰ سال می باشه از زمان مغول ! البته ساکنیتش مال این دوره می باشه در صورتی که بوجود آمدن اینجا برای ۱۴۰۰ سال پیش می باشه و شاید هم بیشتر. این صخره ها گدازه های کوه آتشفشان سهند هستند. تمام اینها سنگهای آذران هستند.

 

 

در زمان گذشته عده ای از ترس مغول از روستای حیلور پناه آوردند به این مکان و ۳ ۴ خانوار در این محل شروع به کندن نمودند و شروع به زندگی کردند. و در حال حاضر ۱۵۰ خانوار در اینجا زندگی می کنند و دارای ۶۴۰ نفر نیز جمعیت می باشد.

کار مردم این منطقه زنبورداری باغداری دامداری می باشه. تمام خانه ها دارای آب برق تلفن می باشه و تنها گاز وجود نداره که به زودی گازدار هم می شند.

داخل این خونه ها زمستانها بسیار گرم و تابستانها بسیار خنک می شه. این هم به دلیل خاصیت سنگ می باشه. در موقع زمستان اکثر اهالی بیکار می باشند و در بیرون تردد ندارند. در زمستان داخل خانه ها کرثی روشن می کنیم آنهم تنها برای سرمای بیرون. در صورتی که نیاز به هیچ وسیله گرمایشی نمی باشه.

ساخت این خانه ها به این صورت می باشه که  کلنگ ها رو یک روز تمام روی آتش می گذارند تا حسابی سرخ شود سپس با چکش اینها را تیز کرده و یک روز شروع به کندن می کنند. با هر ضربه ۵۰ گرم از سنگ کنده می شود. بدین معنی که حفاری این خانه ها ۵۰ گرم ۵۰ گرم می باشه. به این تیشه ها پولادی گفته می شود. روز بعد دوباره تیشه ها را سرخ کرده و ....

نام این روستا نیز به خاطر کندوهای سبدی عسل که دایره ای مانند می باشد و این خانه ها شبیه آنها می باشد و به علت تلاش و زحمت فراوان در حفر آنها به کندوجان معروف شده است. در انتهای نام فامیل تمام خانوارهای این محل کلمه کندوجانی وجود دارد.

 

 

در این خانه ها آشپزخانه درون خانه و سرویس بهداشتی خارج خانه وجود دارد. حمام عمومی وجود دارد که مردم از آن استفاده می کنند.

عسل مبحث بعدی صحبت مهمانان با این مرد کندوجانی بود که در پست بعدی توضیحات آن را از زبان خودش شرح خواهم داد.

 

 

پ ن : از وقتی شنیدم افشین قطبی دوباره سرمربی پرسپولیس شده کلی خوش به حالمان شده اساااااسی. امپراطور به خانه بازگشت !

 

نظرات 6 + ارسال نظر
بنفشه جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:38 http://banafshehh.blogsky.com

چه جای جالبی بود.. ما این همه سال تو ایران زندگی کردیم هیچ جا رو ندیدیم. خوش بحالتون که میتونین برین...
راستی با وجود اینکه از پرسپولیس خوشم نمیاد ولی خوشحالم که قطبی برگشته..

مرسی بنفشه جان

ما رو هم میبرند والا کی فرصت میشه بریم این جاها رو ببینیم.

شاد زی

مرجان شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 http://marjan.blogfa.com

عکسها رو که ندیدم! اما به بوی گوگرد وقتی که شعله ور میشه و ایضا به خود چوب کبریت به شدت حساسیت دارم!!!

خدا پدر این فندک ها رو بیامرزه. فندکیها نه هاا فندکها
مرجی به چوبش دیگه چرا حساسی دختر؟؟
میگم اصلا دور و بر آتیش نپلک یه وقت بالت گیر میکنه میسوزی بیا و حالا درستش کن.
شمع و گل و پروانه و ....

الی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:21 http://elhamjeegar.blogfa.com

تا به حال اسمش رو نشنیده بودم ولی قشنگ بود
آقایه توریست به شهر شهید پرور ما هم یه سر بزن

واقعا کندوواااااان نشنیده بودی الی؟
شوما بچه کجایی خان زاده؟؟؟

نرجس شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:25

به به پیشول خان
تبریز و توابعش از جاهای دینی ایرانند..... من دوستشان می دارم

سرسبزی و هوای پاک و محصولات متنوع و .... چی بگم دیگه از این همه برکت!
کجای ایران رو می شناسی که ۶۲ نوع سوغاتی داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟

الی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:14 http://elhamjeegar.blogfa.com

بنده زاده اصل و نسب پدریم میکشه به دیار سهراب سپهری
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
لقمه نانی دارم
سر سوزن ذوقی
آره داداش ... ما مردمی مهمان نوازی داریم در شهر ما همه قالی میبافتن الان میخرن سال دیگه نگاش میکنن فقط در شهر ما همه دوچرخه داشتن الان پرادو دارن سال دیگه با جت خصوصی رفت و آمد میکنن ( این رو به لهجه یه بچه روستایی ۵ ساله بخوانید )

پس اهل همین آب و خاکی
به به . به به ماشین شاسی بلند هم که دوست دارین
سرعت عملتان در راه پیشرفت و ترقی قابل تحسین می باشد

الی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 15:53 http://elhamjeegar.blogfa.com

کدوم آب و خاک مد نظرتونه ؟
شاسیش مهم نیست فقط محصول ایران خودرو و سایپا نباشه و ترجیحاْ‌تولید سال ۲۰۰۸ باشه
کجاشو دیدی یک پیشرفتایی کردیم نگو نبین

وطن جانم
آها پس خارجکی حال می کنن خانووم
توضیح بدهید لطفا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد