سلام خوبین؟
این جند روز من میگم سمینار شما بخونین سمیناهااااار ۳ روزه تبریز بودم. مدیران ارشد جمع شده بودیم تا بعد از ۳ ماه از شروع سال یه دل سیر بخوریم و بیاشامیم.
من با یه روز تاخیر امروز با پرواز ۱۳۶۸ تبریز تهران با یه بوینگ ۷۲۷ ساعت ۱۰:۱۵ پریدم به طرف تهرون.
ساعت ۱۱:۱۵ رسیدم فرودگاه و ۱۲ خونه بودم. تا رسیدم لباسامو کندم و کولر رو زدم و روبروش دراز کشیدم.
تا یک ساعت پیش خواب بودم و بلند شدم خونه رو یکم مرتب کردم و یه دوش گرفتم. و فقط اومدم یه اعلام وجود کنم .
تا دلتون بخواد حرف برای گفتن دارم از تبریز ایل گلی . کبریت سازی توکلی . کندوان . فوت مدیر داخلی هتل شهریار !!!...
از امشب کم کم تعریف میکنم.
پ ن : آخ که تمدن چقدر کیف میده
شهر شهریار آیا؟!!!
من جدیدا از شهریار خیلی خوشم اومده!
می بینم که خوش گذشته....
خُـــــــــــب؟!! بتعریف!
بله
چشم در اولین فرصت امشب حتما یکم می تعریفمم
میدون آزادی یه نوشابه میزدی لهجه ات برگرده ...
ایاشالا همیشه به سفر اون هم از این قسم سمینهار ها ...
بابا مدیران ارشد ... ارشد ... مدیر ... دست راستو بزار رو سر چپ ما
موفق باشی ... مشتاق ادامه داستان هستیم
والا اون گدیمیا هستن که لهجه دارن والا ما که همون جا هم می خواستم ۴ کلمه تورکی بلگور کنیم لو می رفتیم.
آما سحر خیزیه شوما واگعا گابل تحسینه.
باباااااااااا سحر خییییییز
به به همیشه به گردش!؟
خوبی؟
پیشولک خوبه؟
ایام به کامه؟؟؟!!!؟
به به نرجس خاتون
بله خانوم
جای دوستان خالیه
پس سمیناااهااار بیدی.
من فکر کردم اسباب کشی کردی به اون وبلاگ مخفیه ::)
نه بابا اینجا ننویسم که دق خواهم کرد (خنده)
مشخصه اصلاْ لهجه ات تغییر نکرده ... اصلاْتابلوهه
شوما یک نکته کاملا کلیدی رو کشف کردین (چشمک)
شما که تشریف آورده بودین اینورا ... می فرمودین گاوی ُ گوسفندی هیچی هم پیدا نمی کردیم حداقل یه ماهی خاویار داری قربونیتون می کردیم !
نه والاا اونقدر این همشهریا به ما ارادت دارند که هنوز که هنوزه دارم میترکم از بس خوردیم و نوشیدیم!!!