پیشول و رازهایش
من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانیپیشول و رازهایش
من این حروف نوشتم,چنان که غیر ندانست ؛ تو هم ز روی عنایت, چنان بخوان که تو دانیتاحالا اینو میدونستی ۱
چقدر بعضی ها تنفر بر انگیزن
کره الاغ کد خدا یورتمه می رفت تو کوچه
ها
الاغه چرا یورتمه می ری
خدا منو شفا بده
یارو داره
زندگشو می کنه ها
اما من بازم ازش بدم میاد
همه بدشون
میاد
حالا وای وای
وای وای وای وای
حالا وای وای
وای وای وای وای
حوصله ام سر رفت
در کنار خیابان
وای بیا دیگه
یکى اینجا پیدا نمیشه این پیشول رو دعوا کنه؟ خیلى بد جنس شده، هر چى من بهش میگم من بیشتر دوستت دارم میگه عمرا من بیشتر !!، بابا شما واسطه بشین بهش بگین به رب و رسول من بیشتر دوستش دارم، بهش بگین که پیشولک خواب و خوراکش شده پیشول، ولى بدون همستر هاش، خواهش میکنم اونا رو بده به یه کسى، من میترسم!!!!!!!!!!!!!!!!!! پیشول خان تا آخر عمرم هم که باشه میگم دوستت دارم خیلى بیشتر از اونچه که فکرشو بکنى!!!!!!!!!!
پ ن : من از دست شما دوستای ناز چی کار کنم. خدا منو بخوره که شما انقدر لطف دارین نسبت به من. خدائیش شرمنده کردین. رتبه ۲۳ رو مدیون بچه های عزیزی مثل شماها هستم. ممنوووووووووون
مثل اینکه در مسابقه برترین وبلاگ های فارسی وبلاگ پیشول و رازهایش هم از آمار قابل توجهی برخورداره. ( بابا نوشته های ما قابل شما رو نداره. شرمنده مون کردین تپل تپل 
) فعلا ۲ستاره ایه
امیدوارم این آمار مثل بعضی از آمار دستکاری نشده باشه !!!. به هر حال دوستان بشتابید و هرکی دوست داشت ما رو هم پینگ بفرماید. شاید یه وقت رفتیم اون بالا بالاها. البته همین که تو صفحه اول هستم کلی ذوق داشته بیدم. 
برای شرکت در مسابقه اینجا را کلیک کنید.
پ ن : به هرکی که به نفع پیشوووول رای بده یکی از این بچه همسترهامو هدیه میدم. 
ایوووووووووول ایوووووووووول داش پیشولوووو ایوووووووووووول 
پ ن اضافه شده: ممنون از لطف همه بچه ها الان شدم ۳۱ نفر 
دستان دوستان گرام را بس جوانمردانه می فشاریم. ایشالله اگه راه پیدا کردیم به جمع وبلاگ نویسان پرطرفدار برای همتون یه سس چ.ی.ل.ی م.ه.ر.ا.م میفرستم 
(اینم راه حل برای کسایی که از همستر میترسن !!!)
پیشول سوومی رو بوس کن !
فکر کنم کلمه دختر همسایه به گوش همه آقایون آشناس. شاید ۹۹٪ اولین بوسه ها از همین دختر همسایه گرفته شده باشه. اون ۱٪ هم برای اون افرادیه که تو درو همسایه اشون دختری وجود نداشته 
یاد اون دوران بیافتین که بابا مامانه میگفت پیشوول سوومیو ببوس مامان. سوومی جان پیشوول کوو؟؟؟ بوسش کن بابا.
بعضی از این مامان باباها به این جمله ها اکتفا نمی کنن. مدرک جرمم میخوان جمع کنن. زرتی این دوربین و میارن و شکار لحظه ها هم میکنن.
عکسای ش.و.م.ب.و.ل طلایی یادتونه. عذاب قایم کردن اونا یه طرف. عکس بوسهای آب دار و محکم محکم و دوباره دوباره دختر همسایه هم از یه طرف. خدائیش این بابا مامانا چه بلاها که سر این بچه ها در نیاوردن !!!
۴ سالم بود. اون دوچرخه خرگوشیم هیچ وقت یادم نمیره. بیچاره زیر دست من زله شده بود. دائیم خریده بود. من اولین نوه از طرف خانواده مادری بودم. ۲تا دایی بزرگا تنها چیزی که دستشون بود وقتی میومدن خونه ما اسباب بازی بود که از تهران خریده شده بود. کامیون باری سطل شن و بیل پلاستیکی. خونه سازی.
اما از همه بیشتر عاشق دوچرخه خرگوشی بودم که همیشه خدا با من بود.
سوومی (به ضمه س) اولین دوست دختر دوران بچه گیهام. همون دختر همسایه. ۶ ماه از من کوچیکتر بود. اون روزا همیشه من و اون با هم بودیم. من و اون همیشه رو دستهای بابای سوومی این ور اون ور میرفتیم. من رو یه دست اون رو دست دیگه.
اولین بوسهای من مال همون دورانه. دورانی که کاش همیشه تو اون دوران میموندیم و بزرگ نمی شدیم. همش دوچرخه بازی و بوس و گردش و تاپ بازی. تاپ بازیهای دونفره. من و سووومی
امروز افتادم به جون کمدها که آلبوم عکسهامو پیدا کردم و ۳ ساعت تموم رفتم به اون دوران.
بعد از گذشت ۲۰ سال و اندی هنوز با خانواده سوومی در ارتباطیم. مامان سوومی یه زن وسواس بود و تنها خانواده ای که اون موقع به خونه اش رفت و آمد داشت ما بودیم.
آخرین بار پارسال تابستون بود که دیدمش. همون شکلی مثل اون دوران شرو شیطون.
نمیدونم اونم از این عکسها داره یا نه. و بعد از این مدت وقتی به اینا نگاه میکنه از خنده قش میکنه یا نه 
حال ما نیز مانند ناپلئون پس از فتح های پر شور مفتخریم که اولین بوسه را در دوران ۴ سالگی از دختر همسایه گرفته ایم و به خود میبالییییم تپل تپل.
دوران کودکی واقعا دوران شیرینیه. تصدیق میکنین؟؟؟
مامااااااااااااااان این پیشووووووووووووول بی تربیتوو نیگاااا می خواد منو بوس کنه !!!
من :
سوومی : 
دوست دختر شیشه شیر بدست دیگه آخره سلیقه اس ! 
نگیر آقاااااا عکس نگییییییییر آبرو نمیزارن برای آدم! 
پ ن : سوومی الان برای خودش خانووومی شده و دانشجوی فوق لیسانسه.
پ ن : زندگی مثل بستنی میمونه قبل از اینکه آب بشه ازش لذت میبرم...
پ ن پیشولکی !:
چه حسى قشنگتر از اینکه صبحت رو با یه بوسه گرم شروع کنى که تا اعماق وجودت میره، چه حسى قشنگتر از شنیدن یه صداى عاشق که بهت بگه دوستت دارم پیشولک، هوار هوار، صبحت بخیر ، پاشو دیرت شد، باید برى ، چه حسى قشنگ تر از اینکه با تمام وجودت ببوسیش و بگى پیشول مرسى که هستى و آرامش میدى، چه حسى زیباتر از اینکه بهش بگى دوستت دارم عزیز دلم ، دوستت دارم قد خدا!!!!!!!!!! همیشه همینقدر مهربون باش
عصبانی نوشت !!!
واقعا چه آدمهای مزخرفی
پیدا میشن! چیو میخوایین ثابت کنین؟؟ 
اینکه اگه بخواهیم
یه کاریو انجام بدیم میتونیم. امروز از صبح وقتی این مطلب رو خوندم کلی کلافه شدم.
یکی زورشو تو حرف زدن نمی تونه ثابت کنه پا میشه میره خونه مردمو خالی می کنه!!!
بدون شک کار یه خودی بوده. اول با کامنت تهدید می کنن بعد میرن خونه مردمو خالی میکنن. من واقعا نمی تونم ببینم به کسی که اینقدر صادقانه حرف میزنه و اطلاعاتشو در اختیار دیگران قرار میده اینجوری بهش ظلم کنن. آره باید رفت و یه جا گم و گووور شد. این دنیا دنیای آدمهایی مثل مرجان نیست. کسی که می تونم بگم از کم و شاید بی نظیرترین آدمهایی بوده که تاحالا باحاش در ارتباط بودم. من تو این بچه نکته منفی ندیدم. از لابه لای صحبتهاش میتونی بفهمی چقدر بی ریا و شفافه.
شرمنده اما اول صبحی وقتی اومدم و دیدم یه بی وجدان یه چنین کاری کرده اعصایم خورد شد.
باید قبول کرد حسوووود وجوووود داره. دزد و جانی وجود دارن. و اینا جزیی از زندگین. فقط باید از این مسائل درس گرفت. درسی که یاد میده همه مثل خود آدم پاک نیستن و خیرخواه نمی شن. پیش هر کس و ناکس سفره دل و مسائل زندگی رو باز نکیم. کمتر کسایی تو زندگی آدم پیدا میشن که محرم اصرار و همنشین زمانهای تنهایی خوشی و ناخوشی آدم باشن.
تو این روزه روزگار آدم به برادرش نمیتونه اعتماد کنه. تو یه کشور امن وقتی یکی می خواد ثابت کنه که حرفهای نویسنده باد هواست تنها یک ایرانی کثیف الاصله که می تونه یه چنین کاری کنه. هرکی بوده امیدوارم یه جایی تقاص کارشو پس بده.
اگه میبینین خیلی عصبانی هستم و رو این مسئله حساس شدم به خاطر اینه که خودم از این مدل ضربه ها تو زندگی زیاد خوردم. خوبی کردم بدی جواب شنیدم. نتونستم همرنگ خودشون بشم. اما مدتیه به این نتیجه رسیدم حماقته ! باید در قبال این افراد مثل خودشون رفتار کرد. کسی که هیچی نمی فهمه قدر خوبی رو هم نمیفهمه. بدی رو هم که از اول نمی دونست. کلا آدم نفهمه و میشه حداقل با تلافی دل خودتو خنک کنی که از حقت دفاع کردی.
پ ن : اعصاب ندارم !
In A Manner Of Speaking
بنده همین جا از محضر هنر دوستان عذر خواهی نموده و بعد از یه آهنگ دوپس دوپس که همه رو شاکی کرده می خوام ۲ تا آهنگ ملایم معرفی کنم.
۱. No Air
من نمیدونم American Idol رو میبینین یا نه قهرمان فصل قبلش Jordin Sparks شد که به نظر من صداش فوق العاده بود. حالا خواننده شده و یک آهنگ با Chris Brown خونده که بازم به نظر من فوق العاده است.
Lyrics این آهنگ رو هم از اینجا میتونید دانلود کنید.
2. Nouvelle Vague - In A Manner Of Speaking
این آهنگ رو اولین بار آخر این فیلم A Mighty Heart شنیدم.
Lyrics این آهنگ رو هم از اینجا می تونید دانلود کنید.
میبینید چقدر آرامش بخشه 
دقیقا حرفهای این ساعته...
کاش زندگی هم مثل ریتم یکنواخت این ترانه و زبون ساده و روان این خواننده مسیر خودش رو بدون دغدغه و تشویش همیشه طی کنه. چیزی که خیلی وقته تو یه سری از وبلاگها کمتر دیده میشه و همیشه دارم نوسان زندگیه نویسندگانش رو داخل اونا حس می کنم. بیاین کمی از روزمرگی جدا بشیم و تو این هوای دل انگیز بهاری خودمونو بسپریم به نسیم خنکی که هر روز صبح داره تو این شهر تهرون میوزه. اونایی که اونور آب هستن خواهشا حسودیشون نشه این هوا تو تهران واقعا سالی چند روز بیشتر پیدا نمیشه. بقیه اش همش دوده و سیاهی.
اونایی که حاضرا دستشون بالا....
امروز خیلی خسته ام. ایشالله فردا با یه پست جدید در خدمتتونم. یه موضوعی جدیدا فکرمو مشغول کرده حتما فردا در موردش می نویسم.
قربون قدمهای تپلتوووون.
تا بعد
پ ن : الان نگین پیشوووووووووووووول این آهنگ اولی هم که تو همون مایه هاس. 
پ ن :
پنج آدمخوار به عنوان برنامه نویس در یک شرکت خدمات کامپیوتری استخدام شدند . هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید.
" آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته باشند .
چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: "می دانم که شما خیلی سخت کار میکنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافت چی های ما ناپدید شده است. کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟
" آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند."
بعد از اینکه رئیس شرکت رفت ، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید:
"کدوم یک از شما نادونا اون نظافت چی رو خورده ؟ "
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها گفت: "ای احمق !طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا را خوردی و رئیس متوجه شد!
از این به بعد لطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید".
پ ن پیشولکی ! :
چقدر بده که پیشول خواب بمونه گوشیش جواب نده، اونم 200 بار !!!!!!!!!!، میگین یعنى جدى خواب بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا فکر منوو نکرد که چقدر نگران شدم؟؟؟؟؟؟؟؟ قلبم از دهنم داشت میزد بیرون، چاره داشتم میرفتم جلوى شرکت یا خونه اشون ببینم حالش خوبه یا نه؟ پیشول حالا که بیدار شدى و با هم صحبت کردیم ولى اینبار دیگه اینجورى منو نگران نکن، انگار هنوزم متوجه نشدى پیشولک چقدر دوستت داره!!!!!!!!!!!! سعى کن بفهمى.